Thursday, December 14, 2006


من خودم را گم کرده ام

میجویم

میپویم

میخوانم

اما نمی یابم

من خود را در جایی گم کرده ام

و یا شاید خود را گوشه ای جا گذاشته ام

وای خدای من !

چقدر خسته ام

از پوییدن و نیافتن

از گشتن و باز گم تر شدن

دیگر دستی نیست تا مرا پیدا کند

و من تنها ماندم

و اینگونه از خود میگریزم

از همان خودی که گمش کردم

تلاشی بیهوده

نا امیدانه تکیه میزنم بر ثانیه ها

چقدر از شمردن ثانیه ها بیزارم

نا امیدانه ثانیه ها را میگذرانم

شاید در گوشه ای بیابمش

تکیه گاه من کجاست ؟

همه می پرسند خانه دوست کجاست !

ولی من فریاد میکنم : خانه دوست را میدانم ،

بگوئید دوست کجاست ؟

No comments: